سه شنبه 26 اسفند 1382
موزه ي "پال كله" در سوييس اثر "رنتزو پيانو" به نظرم از بهترين نمونه هاي معماري هم خوان با طبيعت است. معماري اين موزه، گفت و گوي مشترك رنتزو پيانو، پال كله و طبيعت است. و اين، گفت و گويي ست كه رنتزو پيانو در مقام معمار و پال كله در مقام نقاش، هميشه در آثار خود، با طبيعت داشته اند. از سوي ديگر، معماري موزه، نوعي ترسيم پال كله توسط رنتزو پيانوست. (حدود دو سال پيش بود مطلبي نوشتم در معرفي اين موزه همراه با نگاهي به نقاشي هاي پال كله كه با عنوان رنتزو پيانو پال كله را ترسيم مي كند در مجله ي ما (معماري ايران) چاپ شد.) در طبيعت بكر اطراف شهر برن سوييس، با چشم انداز دور تپه ماهورها و كوهساران، رنتزو پيانو موزه اي را مي سازد كه خود بخشي از فراز و نشيب ملايم و شاعرانه ي تپه ماهورهاست و اين تعامل با طبيعت بي آن كه مقهور آن باشيم، كاري ست كه پال كله به گونه اي ديگر در نقاشي هايش انجام مي دهد
اكنون موزه ي پال كله در حال ساخت است. به عكس هاي استراكچر ساختمان كه نگاه مي كنم، نكته ي ديگري را در مي يابم: نيازي نيست استراكچر ساخته شود و بنا نازك كاري شود تا اثر شكل بگيرد و آن را بفهميم. استراكچر بدون نازك كاري، كليتي قابل درك از بنا را نشان مي دهد. فاصله ي مضحك و چندش آور ميان "سفت كاري" و "نازك كاري" از ميان برداشته شده است. كمي ديگر كه استراكچر ساختمان تكميل تر شود، خيلي پيش ازآن كه كارگرهاي تميزكار سروكله شان پيدا شود، حتا مي توانيم حس فضاها را درك كنيم
در ادامه ي نوشته ي قبلي و موضوع همخواني با طبيعت، نكته اي ذهنم را مشغول كرده است
همخواني معماري با طبيعت درواقع بيش از آن كه فرمال باشد، (همخواني فرم حجم ها با طبيعت سايت)، يك فرآيند است كه فقط هم در حوزه ي معماري يا شهرسازي پروژه خلاصه نمي شود. همخواني فرمال طرح با طبيعت تنها بخشي از فرآيند بسيار پيچيده و مفصل همخواني پروژه با طبيعت است.
آن چه كه در نوشته ي قبلي از آن با عنوان همخواني با طبيعت ياد كرده ام، فقط انگار همان همخواني فرمال است. به عبارت ديگر من كه از فرآيند پروژه ي مثلا موزه ي پال كله به صورت دقيق خبر ندارم كه بتوانم همخواني آن را با طبيعت محك بزنم. گويا فقط مدهوش فرم ها شده ام و اين خطرناك است.
به هرحال فرم هاي رنتزو پيانو، بخصوص در همين پروژه ي موزه ي پال كله و مركز فرهنگي تجيبائو و مركز تجاري/ فراغتي/ خدماتي نولا مرا سخت تحت تاثير قرار مي دهد. اين كه آيا اين پروژه ها به عنوان يك فرآيند نيز با طبيعت همخوان است و مي توان از آن ها با عنوان "معماري پايدار" يادكرد يا نه، بحث ديگري ست.
March 16, 2004
يك دفتر شخصي در روزمرگی، شعر و معماري
عباس کاظمی. جامعه شناسی و زندگی روزمره
0 Comments:
Post a Comment
<< Home