May 25, 2004

تجربه ي دموكراسي از طريق تجربه ي فضاي شهري و معماري. اين يكي از درس هاي عملي من از سفر اروپاست. بخصوص در پاريس به وضوح توانستم دموكراسي و احترام به انسان و شهروند را با حضور در بعضي فضاهاي شهري خاص و هم در كليت شهر تجربه كنم. اولا در هيچ جاي اين شهر نديدم جايي را كه براي عابر پياده فكري نشده باشد. عابر پياده در پاريس به بن بست نمي خورد (البته يك جا اين اتفاق افتاد!)، معيار و مدول طراحي شهر انسان است؛ انسان در مقام عابر پياده. گمان مي كنم مدول دموكراسي نيز انسان و شهروند باشد.
دوم اين كه از بناهاي عمومي كه توسط دولت اداره مي شوند، كم تر بنايي را ديدم كه دور آن حصار باشد و ورود مردم را حداقل به حياط آن بنا كنترل كنند. (فقط دانشگاه سوربون را ديدم كه آن هم ورود مردم عادي را به داخل ساختمان منع مي كردند.) و از جمله ي بهترين نمونه هاي اين بنا/فضاهاي شهري دموكراتيك، مي خواهم از دو نمونه ياد كنم: 1. كتابخانه ي ملي فرانسه. حياط اين كتابخانه، حياط شهر است. مي توانيم در پرسه هاي خود به مثابه ي عابر پياده، بي آن كه هيچ كاري به كتابخانه داشته باشيم، از حياط آن گذر كنيم تا از خياباني با خياباني ديگر برسيم. مي توانيم بر پله هاي اين حياط يا سكو، مشرف به رود سن، بنشينيم و به شهر نگاه كنيم. مي توانيم در اين ميدانچه ي آرام كه مثل يك گره ي شهري در بافت شهري عمل مي كند، در آفتابي لذت بخش بنشينيم و در گوش معشوق خود زمزمه كنيم.... مي توانيم گذر كنيم، مكث كنيم... كتابخانه، براي همه ي مردمان شهر، چه با خود كتابخانه، به عنوان عملكردي شهري، كار داشته باشند يا نداشته باشند، دامن خود را پهن كرده است. دقيقا احساس مي كنم "او" (= دولت) دامن خود را پهن كرده است. 2. آرك يا تاق لادفانس. اين تاق بزرگ، دو وزارت خانه را در خود جاي داده است و از صبح تا شب در اطراف و بر صفه ي آن، مردم كه عمدتا هم فرانسوي نيستند، از در و ديوار بالا مي روند. يادم به ساختماني افتاد كه از نزديك نديده ام اما زياد درباره اش خوانده و شنيده ام: مجلس رايشتاگ آلمان، كار سر نورمن فاستر. فاستر، بر بام اين بناي قديمي، گنبدي شفاف گذاشت. حتا توريست ها هم مي توانند از وراي اين سقف شفاف شاهد جلسات علني مجلس قانون گذاري آلمان باشند.

1 Comments:

At 2:15 PM, Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 

Post a Comment

<< Home