June 21, 2004

باغ ايراني، فضايي سيال است. چگالي اين فضا در محل كوشك، ورودي ها و مسيرها بيشتر مي شود؛ به عبارت ديگر، فضاي باغ در اين نقاط (نقاطي كه نيروهايي به فضا وارد مي آيد) فشرده شده، در ساير قسمت هاي باغ كه نيروي خاصي وجود ندارد، چگالي فضا كم مي شود.
اگرچه باغ، محوطه اي باز است اما نيروهاي گوناگوني كه بر اين فضاي باز يا خالي وارد مي آيند و نيزهويت، روح و احساسي كه فضاي باغ ايراني را سرشار كرده است، سبب مي شود كه اين فضاي باز و خالي از موجوديت و چگالي يا فشردگي خاصي برخوردار باشد كه البته در سراسر باغ يك نواخت نيست. فضاي باغ در محل ورودي ها و محورها، با شدت هاي متفاوت، فشرده مي شود و از چگالي بيش تري برخوردار مي گردد درحالي كه در محوطه هاي بين محورها، فشردگي (چگالي) كم تري دارد. اين تفاوت فشردگي به گونه اي ست كه مي توان از محوطه هاي باز بين محورها كه پوشيده از درخت است (چگالي كم تر) به عنوان زمينه يا متن، و از محورها و ورودي ها (چگالي بيش تر) به عنوان ابژه هاي مستقر بر متن ياد كرد. كوشك يا كاخ، به عنوان نقطه ثقل مجموعه، از بيش ترين فشردگي (چگالي) برخوردار است؛ گويي كاخ نه يك بنا يا حجم مثبت، كه خود نتيجه ي فشردگي فوق العاده ي فضاي باز پيرامون است.
سياليت فضايي، خيال انگيزي و هويت باغ ايراني، شايد حاصل اين نوع مواجهه با فضاي باز باشد.
برداشته شدن ديوارها و آزادي حركت در باغ ايراني، سياليت فضا را افزون مي كند و مي تواند درك جديدي از باغ ايراني به عنوان فضايي شهري ارائه دهد.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home