November 17, 2004

دو نکته پیرامون مرگ

یک. دلم می خواهد در یک نمایشگاه هنر کارگذاری شرکت کنم و اعلامیه ی فوت یا سنگ قبر خودم را به عنوان کار بفرستم

بازگشت همه به سوی اوست

با نهایت تاسف درگذشت جوان ناکام
آرش اخوت
را به اطلاع دوستان و آشنایان می رساند

البته باید اضافه کنم که جوانیش را کم کم و ناکامی اش را اصلا جدی نگیرید! البته این اثر به عنوان یک اثر کارگذاری هنگامی کامل می شود که اعلامیه ی فوت، مثل هر اعلامیه ی دیگری در کوچه و بازار و سنگ قبر درگورستان نصب شود در حالی که خودم در آن حوالی پرسه می زنم. اگر کسی، بی خبر از همه جا موضوع را جدی (یعنی واقعی) بگیرد و احتمالا اشکی بریزد یا مثلا جا بخورد که اثر کامل تر خواهد شد.

دو. در مراسم ترحیم، بخصوص در مراسم ترحیمی که بازماندگان بسیار بی تابی می کنند، بی خیالی و خونسردی متوفا همیشه ذهن مرا مشغول کرده است. همه توی سرشان می زنند؛ مداح دارد خودش را پاره می کند آن وقت متوفای محترم، بی خیال همه چیز، به گوشه ای یا به ما که روبه رویش نشسته ایم، خیره شده و لبخندی ملیح هم گوشه ی لب دارد. انگار دارد به ما می گوید همه اش کشک است. این قدر خودتان را اذیت نکنید.
فقط عکس مامان، آن عکس آخری که در آخرین نوروز از او گرفتم، چنین نیست. برخلاف، انگار او می داند که مرگ دارد از راه می رسد. به دوربین نگاه نکردند. می خواستند بلند شوند که گفتم بنشینید عکسی بگیرم. سرزیک و آماده برای آن که زودتراز دست این عکاس چموش رها شود، نشست و به حیاط خیره شد. به چه نگاه می کرد؟ به چه فکر می کرد؟

2 Comments:

At 3:00 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام،ظاهرا بخشی از اثرتان در فضای سابرنتيک اجرا شد؛لااقل برای من!ضمنا با توصيفی که کرديد اگر امکانش باشد تصور می‌کنم خوب است عکس رااين‌جا ببينيم.
man
www.mensroom.blogspot.com
menzroum@yahoo.com

 
At 11:11 PM, Anonymous Anonymous said...

آقاي اخوت شما خيلي انسان لوسي هستيد.

 

Post a Comment

<< Home