February 18, 2005


وقتی غبار عکس تو را پاک می کنم
...
به چه نگاه می کنی؟
به چه فکر می کنی؟

2 Comments:

At 4:12 PM, Anonymous Anonymous said...

خوب که نگاه می کنم به این عکس علاوه بر فکر و نگاه عمیق یک جور بغض هم می بینم.بغض خاص زن. اصلا به فیمنیست ربطش نمی دهم یا به اینکه مثلا مردها حق زنها را خورده اند. نه موضوع این چیزها نیست. یک جور تفاوت فیزیولوژیک است شاید. تفاوت روحی. همین است که باعث می شود در نگاهشان این غربت و تنهایی موج بزند. امادرک کردن این نگاه از طرف دیگران (وشاید مردها) محال است. و ثبت کردنش هم کار هر کسی نیست.گرچه عکاس این پرتره بسیار خوش شانس بوده یا شاید سوژه به عکاس می خواسته بفهماند که چنین نگاهی هست و باید دریابی که هست حتی اگر آن موقع دیگر سوژه ای در کار نباشد. مگر چند پسر در دنیا چنین فرصتی بدست می آورد که این لحظه ناب را ثبت کند؟ نگاه عمیقی که گویی ماورای هرچیزی را می بیند. ماورای تمام تنهایی هایی که امکان دارد انسانی در این دنیا داشته یاشد.این یک نگاه بغض آلود است گریه دار نه فقط بغض آلود.به دور از تمام های و هوی های جنجال برانگیز. نشانه ای از تنهایی و در عین حال بی نیازی که البته همه کس به آن دسترسی پیدا نمی کنند. کار دیگران شاید فقط پاک کردن غبار عکس باشد. صاحب عکس همان موقع هم اینجایی نبود. نمی دانم عکاس این را می دانسته یا نه؟

 
At 9:13 PM, Anonymous Anonymous said...

آه آرش اين همان عكسي است كه در آن نوروز گرفتي؟... مهسا

 

Post a Comment

<< Home