صبحهای اردیبهشت
برای مادرم
به صبحهای این روزها فکر میکنم
صبحهای این روزهای آن خانه
ساعتهای 8 صبح
لب ایوان
درخت نارنج در آفتاب و
ایوان در سایه
به سکوت پیش از صبحانه
خواب سرد
آینههای گرگ و میش
به آشپزخانه فکر میکنم
و نمی دانم خیال میکند یا واقعا شنیده است که کمی پیش از اذان، کسی از پلههای نیمهتاریک پایین میآید
کتری را آب میکند
روی اجاق میگذارد
اجاق را روشن میکند
و
دور میشود
برای مادرم
به صبحهای این روزها فکر میکنم
صبحهای این روزهای آن خانه
ساعتهای 8 صبح
لب ایوان
درخت نارنج در آفتاب و
ایوان در سایه
به سکوت پیش از صبحانه
خواب سرد
آینههای گرگ و میش
به آشپزخانه فکر میکنم
و نمی دانم خیال میکند یا واقعا شنیده است که کمی پیش از اذان، کسی از پلههای نیمهتاریک پایین میآید
کتری را آب میکند
روی اجاق میگذارد
اجاق را روشن میکند
و
دور میشود
اردیبهشت 84
1 Comments:
yade on hayat va on zan ba hameye mehrabooniyash bekheyr. derakhte narenj dar che hale?
Post a Comment
<< Home