سیس نروس، نویسندهی امریکایی اسپانیایی تبار، در مصاحبهای، از شوقش در هنگام شنیدن سرود ملی کشورش میگوید. خوش بهحال سیس نروس. من هیچگاه از شنیدن سرود ملی کشورم به شوق نیامدهام. این هم ناکامی دیگریست. نه تنها به شوق نیامدهام، بلکه گاهی خواستهام بهجای برخاستن به احترام در برابر این سرود، کار لوییس بونوئل را تقلید کنم: پاهایام را دراز کنم روی پشتی صندلی جلویی
برعکس، این شوق (شوق ایرانی بودن؟) را در هنگام شنیدن سرود "ای ایران ای مرز پرگهر"، حتا هنگامی که نوایش را از بسیار دور میشنوم، بارها و بارها احساس کردهام و البته هربار که این تصنیف را میشنوم و هم در خیلی مواقع دیگر، با خودم میگویم: چه بودیم، چه شدیم
برعکس، این شوق (شوق ایرانی بودن؟) را در هنگام شنیدن سرود "ای ایران ای مرز پرگهر"، حتا هنگامی که نوایش را از بسیار دور میشنوم، بارها و بارها احساس کردهام و البته هربار که این تصنیف را میشنوم و هم در خیلی مواقع دیگر، با خودم میگویم: چه بودیم، چه شدیم
2 Comments:
من اما از هيچکدام به شوق نمیآيم. به نظرم هر گهی بودهايم حالا گهتر شده ايم. حالا اين احساساتِ نوستالژيک نسبت به آن گذشته ی مثلن درخشان فقط باعث افزايش توهم و اين هويت کاذبی میشود که جلوی هر پيشرفتی را گرفته.
به قول دوستی تنها راه حل تحقير نفس فردی باشه شايد.
در این مورد کاملا هم عقیده ام .
متاسفانه سرود ملی ما تبدیل شده به یه متن تبلیغاتی .مثلا یه چیزی در حد تبلیغ چی توز !
Post a Comment
<< Home