December 31, 2005

9 Comments:

At 6:58 PM, Blogger all cains said...

عجب يادگاري !

 
At 2:44 AM, Anonymous Anonymous said...

khodaye bozorg cheghadr zaman zood migzare... engar hamin chand rooz pish bood marzi khanom vase manam too daftar khateratam yadegari neveshtan... tooye oon daftar alan 2 nafar beyne ma nistan...
khoda rooheshoon ro shad kone...

 
At 2:24 PM, Anonymous Anonymous said...

براي هميشه براي مامان موندي. بهتر از اين نمي شد.فقط يه چيزي در گوشي بگم؟ معصوميت آن چشمان كجا رفتند;)

 
At 3:32 PM, Anonymous Anonymous said...

khoda biamorze madaretoono , yek baar ishon ro didam va panj shanbei bood ke oomade boodam daastanam ro baraye pedaretoon bekhoonam , albate shoma naboodid ama maziyaar bood , khosh bashi

 
At 7:50 PM, Anonymous Anonymous said...

che hese shegerf wa mahzoonii!!!

 
At 4:41 PM, Anonymous Anonymous said...

حس مادرانه سرشاری داشت مرزه خانم. طرح آرام و مهربون صورتش فراموش ناشدنیه.1

 
At 5:53 PM, Anonymous Anonymous said...

چند وقت پیش یک کتاب قدیمی از بین کتاب های خواهرم بیرون کشیدم." همه می میرند" سیمون دوبوار. کاغذ های کتاب کاهی بودند و صفحه ی اول کتاب نوشته شده بود: تقدیم به مریم جان، دختر عزیز ومهربانم. خداوند نگهدار شما باشد. و امضای پدر به تاریخ 2/9/64 . می دونیدمن یک پاکت دارم از یادداشت های بابام. به هر بهانه ای برای تولد یا سال گرد ازدواج یا تبریک دانشگاه و از این چیزها، یک یادداشت کوچولو برام نوشته. اون ها خیلی عزیزند برام.و این نوشته ی مادر شماحس عجیبی دارد و برای من آشناست.

 
At 1:06 AM, Anonymous Anonymous said...

nostalgia
یکی از همه آن چیزهایی که انسان را دیوانه میکند

 
At 12:01 AM, Anonymous Anonymous said...

yadegare kheyli arzeshmandi ke ashke mano dar avord chon hala man ham az azizi chenin yadegarhaaie daram ...., rooheshun shaad bad

 

Post a Comment

<< Home