چند روز پیش در یک جلسه، در پاسخ به شخصی که میدان نقشجهان را میدانی دینی خواند، گفتم که بهنظر من میدان نقشجهان، نه تنها میدانی دینی نیست بلکه میدانی لاییک است. آن سخن البته از سر اندکی خشم و هیجان بود اما بعد که فکر کردم دیدم انگار پر بیراه هم نگفتهام. لاییک یا سکولار؟ هنوز تفاوت این دو را به دقت و درستی نمیدانم. بههرحال میدان نقشجهان، هرچند دو مسجد را در کنار دارد و مسجد جامع عباسی را نیز در پیشانی و در نقطهثقل مهمترین پرسپکتیو خود دارد اما یک: این میدان در جهت قبله نیست. دو: بسیاری معتقدند که مسجد شیخ لطفالله نه مسجد که مدرسه بوده است (که خود جای سخن بسیار دارد) سه: چهار عنصر اصلی این میدان هریک نمادی از یک نهاد است. یکی نماد دین، یکی نماد قدرت یا دولت، یکی نماد علم یا حکمت و یکی نماد اقتصاد. حتا اگر مسجد/مدرسهی شیخ لطفالله را هم مسجد بینگاریم یا نقش دینی آن را بیشتر بدانیم باز هم کاخ عالیقاپو (نماد قدرت یا دولت) درست روبهروی آن نشسته و حتا خود را به میان میدان کشیده است. خلاصه انگار یکجور تفکیک نهاینه را (حتا اگر صرفا بهگونهای سمبولیک) در این میدان میتوانیم سراغ کنیم. از این حرفها البته اصلا برآن نیستم که حکومت صفوی را حکومتی لاییک بخوانم و از این رهگذر، ایران صفوی را دویست سال زودتر از فرانسه و جان لاک انگلیسی، مبتکر و پیشتاز ایدهی جدایی دین و دولت بدانم
August 04, 2007
يك دفتر شخصي در روزمرگی، شعر و معماري
عباس کاظمی. جامعه شناسی و زندگی روزمره
2 Comments:
این سه دلیلی که گفته ای نه توجیه کننده ی این است که "نقش جهان" یک میدان دینی نیست و نه اینکه یک میدان لاییک هست.این که بگوییم این میدان یک میدان لاییک است چون نهادهای مختلف در قالب بناهای متفاوت وجدا ازهم در چهارطرف میدان جانمایی شده است حرف چرتی ست
با توجه به شیوه های فکری و اسلام گرایی متعصبانه ی دولت صفوی, به نتیجه ی تفکرات شما می شود شک کرد.
Post a Comment
<< Home