January 29, 2008

خواب


طرح برای یک فیلم نیمه‌بلند

صبح زود است. دوربین، پنجره‌ی باز و چشم‌انداز مه‌آلود و ساکت یک شهر را در یک روز بهاری در قاب دارد. پرده‌ی سفید تور به نسیم ملایمی تکان می‌خورد. هیچ صدایی نیست به‌جز شاید صدای دور جاروی رفتگری و صدای سرفه‌های گاه‌به‌گاه ره‌گذری. در طول تیتراژ، هوا روشن‌تر می‌شود. با تمام شدن تیتراژ، دوربین به آرامی پایین می‌آید. زن و مردی، زیر پنجره، روی تخت، کنار هم در میان ملافه‌های سفید خوابیده‌اند. دوربین در پایان حرکتی مداوم و نرم و سیال بر روی پست و بلند ملافه‌ها، روی تصویرِ بسته‌ی صورتِ مردِ خفته که موهای‌اش به نسیم، بفهمی نفهمی تکان می‌خورد، متوقف می‌شود. چند لحظه بعد صدای آرام و خش‌دار زنی را می‌شنویم که مرد را یکی- دو بار به‌نام صدا می‌کند. سپس دست رنجور و پیر و لاغر زنی، گونه‌های مرد را به پشت انگشت‌ها نوازشی می‌کند. مرد چشم‌هایش را باز می‌کند. نیم‌خیز می‌شود و اطراف را می‌پاید. فقط زن جوان، نیمه‌عریان، کنارش خواب است. مرد بلند می‌شود و از پنجره بیرون را نگاه می‌کند. بیرون پنجره، که از پشت سر مرد و از درون تاریک-روشن اتاق می‌بینیم، نور زیادی‌ست. آسمان به سفیدی می‌زند.
در ادامه، زنی که مرد را صدا کرده و به‌مرور می‌فهمیم که مادر اوست و به‌تازگی مرده است، حضور بیش‌تری می‌یابد؛ حضوری مبهم، خواب‌گونه، شاعرانه و خیال‌انگیز. زن جوان اما از این حضور دریافتی ندارد.
رابطه‌ی مرد و همسرش، در جریان عادی، ساده و روزمره‌ی فیلم، چندان خوب نیست و هرچه‌ می‌گذرد بدتر می‌شود. زن بچه می‌خواهد اما مرد به‌هیچ وجه زیر بار داشتن بچه نمی‌رود. با تیره‌تر شدن رابطه‌ی آن‌ها، حضور مادر مرد پررنگ‌تر (اما هم‌چنان خواب‌گونه و خیال‌انگیز) و رابطه‌ی مادر و فرزند قوی‌تر می‌شود. رابطه‌ای که خالی از مالیخولیایی کم‌رنگ نیست. سرانجام در یک سکانس پیچیده و سنگین اما کوتاه، مرد از مادر می‌خواهد تا او را با خود از این‌جا ببرد. (این درخواست، در طول فیلم، چندباری از سوی مرد، به‌اشاره، مطرح شده است.) پنجره‌ی سفید، در یک صبح زود اوایل پاییز ، راه رهایی و رفتن مرد (شاید رفتنی خیالی) است در سکانسی مشابه سکانس آغاز، درحالی که زن جوان در میان ملافه‌های سفید خفته است.
پاییز 86

3 Comments:

At 8:51 AM, Anonymous Anonymous said...

این خیلی خوب بود، خیلی خوب.
«هنر عریانی ست.» این روزها وبلاگ نیز هم...

 
At 2:43 AM, Anonymous Anonymous said...

فوق ال عاده

 
At 10:17 PM, Anonymous Anonymous said...

زیبا بود...

 

Post a Comment

<< Home