ترانهای برای راستهی لباسفروشها
مانکنها ایستادهاند کنار خیابان:
مانکنِ اول مانتو مقنعه پوشیده است
مانکنِ دوم مانتو مقنعه پوشیده است
مانکن سوم کاپشنِ چرم و شلوار جین
مانکن چارم کت و شلوار و کلاه مخملی
مانکن پنجم چادر ملی بهسر دارد با چشمهای آبی، موهای طلایی، لبهای قرمزِ قرمز
مانکن ششم را شاگرد لباسفروش گاییده است
مانکن هفتم لختِ لخت ایستاده است تا چیزی تنش کنند
تا بکنند چیزی تنش
تا تنش چیزی کنند
تا تنش را چیزی کنند
تا
چیزی
کنند
تنش
تنش
تنش را.
ما نکن
ما بکن
ما را نکن
ما را بکن
حالا بکن کی نکن
چه نکن بکن بکنی!
گشتیها سر میرسند
گشت ثارالله، گشت جندالله، گشت هدایت، گشت ارشاد، گشت منکرات، گشت امر به معروف
گشتِ گشت گردِ شهر
گشتِ گشت و گذار
مسلسل بهدست گشتیها میریزند توی خیابان
مانکنها را گشتیها میگردند
مانکنهای بکن وُ نکن را گشتیها بغل میکنند
لگد میکنند
میکنند
میکنند
حالا بکن کی نکن.
پستان مانکن پنجم از لای چادر ملی بیرون است
آنجای مانکن ششم از لای مانتو پیداست
دهان یک یک مانکنها را گشتیها میگایند
جای رژِ یکی از مانکنها روی پیشانی تک تکِ گشتیهاست
کمر مانکنها باریک است
چه بکن
چه نکن.
مانکنها را گشتیها جمع میکنند
میریزند عقب پاترولها
سرِ یکی لای پای دیگری
لای یکی لای دیگری
لب یکی روی فاق دیگری
مال یکی روی مال دیگری
مانکن اول
مانکن دوم
ما نکن
ما بکن
حالا بکن
کی نکن...
گشتیها رفتهاند
مانکنها نیستند
عصر بهخیر.
آذر 87
مانکنها ایستادهاند کنار خیابان:
مانکنِ اول مانتو مقنعه پوشیده است
مانکنِ دوم مانتو مقنعه پوشیده است
مانکن سوم کاپشنِ چرم و شلوار جین
مانکن چارم کت و شلوار و کلاه مخملی
مانکن پنجم چادر ملی بهسر دارد با چشمهای آبی، موهای طلایی، لبهای قرمزِ قرمز
مانکن ششم را شاگرد لباسفروش گاییده است
مانکن هفتم لختِ لخت ایستاده است تا چیزی تنش کنند
تا بکنند چیزی تنش
تا تنش چیزی کنند
تا تنش را چیزی کنند
تا
چیزی
کنند
تنش
تنش
تنش را.
ما نکن
ما بکن
ما را نکن
ما را بکن
حالا بکن کی نکن
چه نکن بکن بکنی!
گشتیها سر میرسند
گشت ثارالله، گشت جندالله، گشت هدایت، گشت ارشاد، گشت منکرات، گشت امر به معروف
گشتِ گشت گردِ شهر
گشتِ گشت و گذار
مسلسل بهدست گشتیها میریزند توی خیابان
مانکنها را گشتیها میگردند
مانکنهای بکن وُ نکن را گشتیها بغل میکنند
لگد میکنند
میکنند
میکنند
حالا بکن کی نکن.
پستان مانکن پنجم از لای چادر ملی بیرون است
آنجای مانکن ششم از لای مانتو پیداست
دهان یک یک مانکنها را گشتیها میگایند
جای رژِ یکی از مانکنها روی پیشانی تک تکِ گشتیهاست
کمر مانکنها باریک است
چه بکن
چه نکن.
مانکنها را گشتیها جمع میکنند
میریزند عقب پاترولها
سرِ یکی لای پای دیگری
لای یکی لای دیگری
لب یکی روی فاق دیگری
مال یکی روی مال دیگری
مانکن اول
مانکن دوم
ما نکن
ما بکن
حالا بکن
کی نکن...
گشتیها رفتهاند
مانکنها نیستند
عصر بهخیر.
آذر 87
3 Comments:
لذت بردم
به وفور
و هم این که
زین پس
به مانکن ها
دگر گونه خواهم نگریست
و هم
لذت بیشتری
خواهم
برد
به وفور
ترانه یا مزخرف؟
به نظر من اصلا مزخرف نیست. نگاهی است نقادانه به جامعه بیمار که به زبانی مطابق با جامعه بیمار و بسته بیان شده است.
Post a Comment
<< Home