June 09, 2009

مرد خاکی رییس‌جمهور
باریدن تو در خاکُ سنگُ شهرُ کوهُ جنگلُ دریا
آه! مرد خاکی رییس‌جمهور ما!
آه! مرد خاکی راست‌قامتِ جاودانه
باریدن و کاویدن تو
خواهران با جامه‌های چرکُ سیاه
سینه‌زنانُ شیهه‌کنان
جامه می‌درند
سینه می‌درند
سینه می‌زنند
می‌زنند
می‌زنند
زنند
تا بشوند
عزادار
عزادار
عزادار
به سر بریزند خاکُ سه چار چادر چرکُ سیاه به سر کنندُ
خاک به سر کنندُ
خاک به سر شوند
ُسینه زنندُ
بزنند
ُبزنندُ
بشوند
عزادار
عزادار
عزادار
آه! مرد خاکی رییس‌جمهور ما!
خاکُ سنگ را نشاید دیگر چنین مرد خاکی راست‌قامت جاودانه
که باریدنش در این خاکُ سنگُ شهرُ کوهُ جنگلُ دریا
کاویده ما را
کاویده شما را
کاویده من یکی را
کاویده همه‌گی را
خاکُ سنگ را
خاکُ سنگ همه‌گی را
همه‌گی را
همه‌گی را.
آه! مرد خاکی راست‌قامتت در دهان من که شاعرم
مرد خاکی راست‌قامتت کاویده دهان من را که شاعرم
اگر شاعرم
با این شعرم.
کاویده دهان همه‌گی را
باریدنت
باریدنت
باریدنت
دی 86

0 Comments:

Post a Comment

<< Home