August 25, 2009
اخبار گورهای بی نام و نشان در بهشت زهرا و تصاویری که از آن ها منتشر شده است مرا به یاد گورهای خاوران انداخت در هنگام "افتتاح" آن گورستان در سال 60. نمک به زخم نمی خواهم بزنم اما در همان سال های نخست وزیری میرحسین موسوی و رییس مجلسی هاشمی رفسنجانی و رییس جمهوری علی خامنه ای
2 Comments:
سلام
1- مدتی بود ندیده بودمتان عکس را رویت نمودیم شادان شدیم که هنوز سرحالید و توان خندیدن در مقابل دوربین را لااقل دارید
2- متن را خواندم. خاطره مشترکی بود. من هم دوازده ساله بودم که یادم هست بعضی جوانهای کوچه مان را چطور چال کرده بودند جایی که مادرم برای مادرانشان گریه می کرد که بیچاره ها نمی توانند سر دل بروند آنجا و برای عزیزشان گریه کنند. کافر بودند بچه هاشان انگار حالا یادم نیست اما به نظرم خیلی هاشان نماز می خواندند و ماه رمضان ها چراغشان نیمه شب روشن می شد. گرچه دیگر با این اتفاقات الان مطمئن هستیم که نماز و روزه نشان کافر نبودن نیست.
3- آرش جان، بیچاره ما که هر بیست سال یکبار باید یاد و خاطره یکسانی را تکرار کنیم. دیگر از قصه کاوه و ضحاک خسته شدم. هزاران سال است در مقابل ضحاکان تنها کاری که از دست این مردم بر می آید فراری دادن یک جوان از دو جوان است. چرا نمی شود مثل آن کافرهای واقعی که آن طرف دنیا زندگی می کنند در صلح و آرامش بود. و از سیاستمدارانمان تنها بخاطر دزدی مالی و فساد اخلاقی با منشی هایشان و دروغهایشان ناراحت بود؟ این کافران بالفطره بی شرفها خوب زندگی می کنند. حتا عقب افتاده ترینشان هم طعم اجرای قانون واقعی را می داند. می تواند به طرفه العینی هر کسی را هر جا که باشد بکشد پای میز محاکمه. این طور است که کسی از دو جوان یکی را نجات نمی دهد. یا هر دو جوان یا مرگ ضحاک
ببین در چه بهشتی زندگی می کنند این کافران نجس؟
ترکیب جهالت و رذالت اگر با قدرت همراه بشود بد چیزی است خیلی خطرناک است همانکه الآن شاهدش هستیم و سی سال است که البته کار خودش را می کند اما امروز رسواتر و عریانتر از همیشه
ا.ح.و
Post a Comment
<< Home