September 03, 2009

رفتند رای دادند، بعد چی؟

یا شاید بهتر بود باشد: بعدش چی؟

3 Comments:

At 11:00 AM, Anonymous Anonymous said...

من رای ندادم ولی قبول دارم که بد هم نشد.دمل سر باز کرد و آشکار شد.برای خیلیهاهنوز پیدا نبود

 
At 2:32 AM, Anonymous Anonymous said...

ما هر چه را كه بايد
از دست داده باشيم از دست داده ايم
مابي چراغ به راه افتاديم
و ماه ماه ماده ي مهربان هميشه در آنجا بود
در خاطرات كودكانه ي يك پشت بام
كاهگلي
و بر فراز كشتزارهاي جواني كه از هجوم ملخ ها مي ترسيدند
چه قدر بايد پرداخت ؟ ...
foroogh farokhzad

 
At 3:08 AM, Anonymous Anonymous said...

سوی شهر آمد آن زن انگاس
سیر کردن گرفت از چپ و راست
دید آیینه ای فتاده به خاک
گفت حقا که گوهری یکتاست
به تماشا چو برگرفت و بدید
عکس خود را، فکند و پوزش خواست
که ببخشید خواهرم به خدا
من ندانستم این گهر ز شماست
ما همان روستا زنیم درست،
ساده بین، ساده فهم بی کم و کاست
که در آیینه جهان بر ما
از همه ناشناس تر، خود ماست.
نیما یوشیج 1302شمسی

 

Post a Comment

<< Home