آیا یک کتابخانه ممکن است ترجمانی از چندگانگی هویتها باشد؟ کتابخانۀ خود من که اکنون در روستای کوچکی در فرانسه قرار دارد و هیچ پیوند آشکاری نیز با آن روستا ندارد، کتابخانهای است چهل تکه ومرکب از کتابخانههای متعدد دیگری که من آنها را در طول خانه به دوشیهایم در آرژانتین، انگلستان، ایتالیا، فرانسه، تاهیتی و کانادا جمعآوری کردهام. این کتابخانه خود گواهی است بر شماری از هویتهای دگرگون شونده. من، به تعبیری، تنها شهروند این کتابخانه هستم، و بنابراین بعید نیست که نسبت به محتویات آن احساس دلبستگی کنم. اما طرفه اینجاست که شماری از دوستانم نیز تصور میکنند که هویت این دیگ درهم جوش، یعنی هویت کتابخانهام، دست کم تا حدودی بدیشان نیز تعلق دارد. دلیل این امر را شاید بتوان به خصلت رنگارنگ هر کتابخانه، حتا کتابخانهای شخصی، نسبت داد، خصلتی که آن چه نثار کاوندۀ هر کتابخانهای میکند تصویری است از آن چه وی آن را میجوید، ردّ ناپایدار و وسوسه برانگیزی است از شهود ما در کسوت خواننده، و نگاهی است گذرا به سویههای مکتوم و ناشناختۀ نفس
نقل از: مقالهی کتابخانه به مثابۀ هویت/ آلبرتو مانگوئل/ کیوان باجغلی/ فصلنامهی زنده رود/ شماره چهل و هشت
نقل از: مقالهی کتابخانه به مثابۀ هویت/ آلبرتو مانگوئل/ کیوان باجغلی/ فصلنامهی زنده رود/ شماره چهل و هشت
1 Comments:
با سلام
می تونم خواهش کنم اصل مقاله را برای من email کنید.
البته در صورت امکان.
jafar.bazzaz@gmail.com
Post a Comment
<< Home