April 07, 2010


این روزها و یکی دو ماهی ست که سخت سرگرمم به نوسازی ساختمانی، البته نه قدیمی، در محله ی سنگ تراش های محله ی جلفا با این چشم انداز

4 Comments:

At 1:13 AM, Anonymous فاطمه said...

می شود صندلی لهستانی تان را بگذارید رو به همین منظره، یک لیوان بلوری از چای عقیقی آتشی با دو تا حبه قند شکسته بگیرید دستتان و هی نرم نرمک بخورید و به آن پشت بامها نگاه کنید و هیچ به مشکلات جاری کشور و جهان و این چیزها فکر نکنید؟ آن وقت مطمئن باشید در بهترین نقطه عالم نشسته اید
باور کنید اینکه گفتم به هیچ عنوان از غم غربتم سرچشمه نگرفته، عین حقیقت است
اگر می شد اجازه اش را از شما می گرفتم یک روز بعداز ظهر می آمدم و رو به این چشم انداز چای می خوردم. آخر، زیباترین شهر دنیاست این اصفهان، لامذهب

 
At 7:59 PM, Blogger cooob said...

این خانه، خانه ی من نیست. یک دفتر کار است. قرار است بشود.
این جا که حالا بام است، یک اتاق کار ساخته می شود، وحالا نیمی اش ساخته شده، و آن جا، آن روبه رو، که حیاط کوچکی می شود، می خواهم یک حوض کوچک بسازم تا بشود آینه ی برج و باروی آن کلیسا

 
At 12:39 AM, Blogger Unknown said...

ا«اتاق کار و حوض کوچک و انعکاس برج و بارو در آب»ام آرزوست

 
At 11:47 AM, Anonymous Anonymous said...

لابلای درخت کاج گوشه عکس پرنده ی آشیانه ساخته چه عشقی می کنه پرنده

 

Post a Comment

<< Home