هر دهانهی سیوسه پل میخروشد
سیوسه دهانه می خروشند
هر دهانه جمعیتیست
این خود رودخانهایست
این خود رودخانهایست.
1/12/89
لباسشخصیها!
لباسشخصیها!
نگاهم کنید!
چنین عریانام من
چنین عریان وُ عیان در خیابانها میچرخم.
نگاه کنید!
این قلب من است که از چهارباغ بالا تا زایندهرود تا دروازه دولت وُ میدانِ نقشجهان میتپد
این قلبِ من است
نگاه کنید!
چه عیان!
چه عیان!
لباسشخصیها!
چنین عریان دیدهاید هیچکس را
قلبش در آفتاب چنین بتپد در خیابانها
چنین بتپد بر فراز رودخانه؟
چنین عریان دیدهاید؟
نگاهم کنید!
دیدهاید هر دهانهی پل چنین لبریز
لبریزِ قلبهای لبریز
بتپند وُ میدانها لبریز شوند؟
بتپند وُ میدانها وُ چشمها لبریز شوند
و دهانها
دهانها لبریز شوند
لبریزِ سرودها
سرودهایی که هر قلبی را
حتا قلبهای شما را
لباسشخصیها!
عریان وُ عیان میکنند.
آی لباسشخصیها!
لباسشخصیها!
2/12/89
0 Comments:
Post a Comment
<< Home