August 29, 2011

سپس استفراغ کردم، هرچند خوشبختانه روی مدیر یا روی میزش نریخت. سرم پایین بود، و با فشار روی فرش بالا آوردم. سپس، وقتی سعی [می]کردم فرش را آلوده نکنم، روی صندلی ای که روی آن نشسته بودم بالا آوردم، و وقتی رویم را از صندلی برگرداندم، شیشه یکی از عکس های قاب شده آویخته بر دیوار اتاق مدیر را آلوده کردم
از رمان «خشم»، فیلیپ راث، ترجمه ی خیلی بد فریدون مجلسی

0 Comments:

Post a Comment

<< Home