قالی بهارستان و آن چه اعراب با آن کردند
«این قالی [قالی بهارستان] شصت ذراع طول و شصت ذراع عرض داشت (مقدار یک جریب). پادشاهان ایران این قالی را برای کاخ زمستانی خود ساخته بودند، در این فصل که گل ترک دنیا کرده بود، بر این بساط بشراب مینشستند و چنان بود که گوئی در باغ و بوستانی سبز و خرم نشستهاند. نقش گلها و درختان و جویبارها بر آن بافته شده و با تاروپود زرین صحن بستان را نشان میداد، گوئی متن آن کشتزاری وسیع است و بر آن سبزه وگل و برگ درخت ریخته، و شاخههای درختان از طلا و گلهای آن نیز از طلا و نقره و میوه آن از جواهر و امثال آن بود.
وقتیکه این قالی در جزء پنج یک اموال به عمر رسید، عمر اموال را تقسیم کرد و بعد گفت دربارۀ این قالی چه میگوئید و چه کنیم؟ بعضی گفتند، این قالی مخصوص خلیفه باشد.
علی گفت: هرگز یقین خود را با شک شکسته مساز، تو از این دنیا جز آنچه به استحقاق دریافتهای، حقی نداری. حق تو اینست که بدهی و ببخشی و بپوشی و کهنه کنی و بخوری تا سیر شوی، ولی نمیتوانی این فرش را بهمین صورت که هست باقی بگذاری. چه بعد از تو دیگری آنرا تملک خواهد کرد که شاید مستحق آن نباشد.
عمر گفت بخدا سوگند که راست گفتی، آنگاه آنرا بین یاران تقسیم کرد و قطعهای از آن نیز نصیب علی شد که آنرا به بیست هزار درهم فروخت.»
از کتاب اخبار ایران/ الکامل ابن اثیر/ترجمهی محمدابراهیم باستانی پاریزی/ انتشارات دانشگاه تهران/ 1349
0 Comments:
Post a Comment
<< Home