یک زیرسیگاری
فقط یک زیرسیگاری
وسطِ تنها یک میزِ تنهای تنها یک کافهی این شهر
کافیست کافههای شهر را بههم بریزد
کافیست تمام «استعمال دخانیات ممنوع»ها را مستعمل کند
کافیست «اماکن» را دود کند وُ فوت کند
کافیست کِیفِ مرا کوک کند
و به شیش وُ هشتی
بنوازد
بر سرِ
هر
کوچه وُ
برزن
ترانهای قدیمی را.
دی 90
1 Comments:
اینجا هم لایک
این کافه ها و برخورد ها حکایت ها دارند و از حکایت هایی خبر می دهند
Post a Comment
<< Home