March 06, 2012

April 17, 2006

جاگذاري در بيابان در اين سفرهاي پي‌درپي كويري سخت ذهنم را مشغول كرده. جاگذاشتن چيزي وسط آن خالي و سكوت مطلق، خلق نوع خاصي از فضاست. فضايي كه نه به گونه‌ي سنتي با توده و حجم‌هاي پيرامون، بل‌كه درست برعكس با استقرار يك جسم (توده) در وسط محيطي بي‌كرانه و وسيع تعريف يا ايجاد مي‌شود. مثل انداختن سنگي بر سطح ساكن آب. جاگذاشتن در بيابان، حس خالي بيابان را تا هرجا كه ما مي‌رويم كش مي‌دهد. براي همين است كه يكي از خوردن مثلا ميوه و باقي گذاردن آثارش در بيابان و يكي از شاشيدن در بيابان سخت لذت مي‌برم. حالا اگر آن‌چه در بيابان جا مي‌گذاريم ماندگارتر باشد، كار ما به سمت نوعي كارگذاري هنري ميل مي‌كند. اما اين‌ها مهم نيست. آن‌چه مهم است همان نفس جاگذاشتن و گذشتن در بيابان است. در اين سفر اخير تا مغز كوير (تا جندق و مصر و فرح‌زاد) در راه خاكي مصر/جندق، لاك‌پشتي وسط راه جاخوش كرده بود. برش داشتيم و گذاشتيمش بيرون جاده و گذشتيم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home