آنچه «ایوان کلیما» در نقلِ قول زیر از «روح پراگ» دربارهی پراگ مینویسد،
شباهتی ماهوی با اصفهانی دارد که من همواره درخیال، تصور یا آرزو میکنم و البته
کمتر از آن نشانی مییابم.
«یکی از شگفتترین ویژگیهای پراگ فقدان جاه وجلال در آن است. فرانتس کافکا
[...] همیشه گله داشت که همه چیز در پراگ کوچک و درهم فشرده است. منظور او قطعا
شرایط زندگی بود، اما این در مورد خود شهر و ابعاد فیزیکی آن هم مصداق دارد. پراگ
یکی از معدود شهرهای بزرگی است که در آن حتی یک ساختمان بلند یا طاق نصرتی در مرکزش
نمیبینی، و حتی آن قصرهایش، که درونشان باشکوه است، نمای بیرونی سادهای دارند و
هیچ جلب توجه نمیکنند [...].
حسی از تناسب وارد زندگی مردم هم شده است. زندگی مردمان چک از جلوه و جلال و
شکوه به دور است، در آن خبری از تابلوهای آگهی بزرگِ نئونی، آتشبازیها، اجتماعات
رقص خیرهکننده، کازینوها، رژههای نظامی پرشکوه نیست. بهعکس، تا بخواهید
بازارچه، فستیوالهای فصلی، و رقصهای ساده دارد.»
ایوان کلیما/ روح پراگ/ خشایار دیهیمی/ نشر نی
0 Comments:
Post a Comment
<< Home