July 11, 2012


خواب دیدم جسد، تنِ من بود. تنِ خودم. شاید شبیه من بود. اما پُرتر و کم‌موتر. اما تن یک زن هم بود. زنی که پستان نداشت. کیر داشت. کیرش درست شبیه کیر من بود. می‌افتاد توی توالت و با آن که بزرگ بود، راحت تا می‌شد و می‌خواست برود توی فاضلاب. من می‌ترسیدم توی لوله‌ی فاضلاب گیر کند. گاهی پاش را می‌گرفتم، گاهی موش را، و می‌کشیدم‌ش بالا. بالا که می‌کشیدم‌ش، کاسه توالت تبدیل می‌شد به یک چاهک کوچک؛ کمی بزرگ‌تر از کف‌شور. همه‌جا تمیز بود. آب هم تمیز بود؛ هیچ بوی بدی هم نمی‌آمد؛ فقط هربار که جسد را می‌کشیدم بالا، لب چاهک پُرِ خونِ رقیقی بود که به آب هم نمی‌رفت.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home