March 23, 2013

«کلاپیسه»

«کلاپیسه»

چشمِ تو از انگشتِ من می‌چکد
چشمِ تو از لب‌های من می‌ریزد
چشمِ تو با زبانِ من می‌رود
چشمِ تو می‌رود
چشمِ تو با آه می‌رود.

چشمِ تو خطِ سیاهی
چشمِ تو تاریکیِ تنگی
بالای منخرینِ دماغ‌ات
بالای ضربانِ منخرینِ دماغ‌ات
با آهِ دهان‌ات
چشمِ تو با های من می‌رود
چشمِ تو از حال می‌رود
چشمِ تو از حالِ من می‌رود
و مرا
می‌بَرَد از حال
از این عصر
از این عصرِ بلند.

از انگشتِ من
های تو حالِ مرا تار می‌کند
چشمِ رفته‌ات روشن‌ام می‌کند
از آهِ چشمِ تو
من
آه می‌شوم
تمام می‌شوم.
                       3/1/92

0 Comments:

Post a Comment

<< Home