و سرانجام، بی سلام-و-صلوات،
در آستانهی حماسهی پرشور انتخابات ریاست جمهوری (!) به خانهی جدید آمدیم در
سوم خرداد 1392.
و اسبابکشی از آن نمونههای روزمرگیست که بسیار جا دارد برای نوشتن و اندیشیدن؛ شاید وقتی دیگر! اسبابکشی، بهخصوص اسبابکشی بعد از چند سال، شکلی از بازگشت به خود و نگاه کردن به خود است. تفحصِ در خود. بهخصوص اگر یکی باشید مثل من که از سرِ تنبلی و البته به تعمّد، چیزهایی را در گوشه-کناری جا بگذارید و فراموش کنید و سالها سراغشان نروید. این وقتها اسبابکشی میشود یافتنِ خود؛ برملا کردنِ خود و بالاخره نوعی تصفیهحساب با خود.
و اسبابکشی از آن نمونههای روزمرگیست که بسیار جا دارد برای نوشتن و اندیشیدن؛ شاید وقتی دیگر! اسبابکشی، بهخصوص اسبابکشی بعد از چند سال، شکلی از بازگشت به خود و نگاه کردن به خود است. تفحصِ در خود. بهخصوص اگر یکی باشید مثل من که از سرِ تنبلی و البته به تعمّد، چیزهایی را در گوشه-کناری جا بگذارید و فراموش کنید و سالها سراغشان نروید. این وقتها اسبابکشی میشود یافتنِ خود؛ برملا کردنِ خود و بالاخره نوعی تصفیهحساب با خود.
2 Comments:
یعنی واقعا خداحافظ عباس آباد؟
بله حداحافظ. البته برای زندگی
Post a Comment
<< Home