August 08, 2013

نکاتی درباره‌ی پروژه‌ی میدانِ عتیقِ اصفهان
در پاسخ به پرسش‌های مجله‌ی «دانش نما»




احیای یک فضای شهریِ ازدست‌رفته، به‌نظرم مهم‌ترین دست‌آوردِ طرحِ میدان عتیق است. آن‌چه به‌دست آمده اما، صرف‌نظر از این که بخشِ مهمی از خاصیت و هویت‌اش به اجرای مرحله‌ی دومِ طرح و اتصالِ میدان به سردرِ اصلیِ مسجد جامعِ عتیق وابسته است، به‌لحاظِ معماری دست‌آوردی نیست که شایسته‌ی چنین پروژه‌ای باشد.
به‌نظرِ من آن فضای خالیِ ذوزنقه، جوهره‌ی اصلی و ماندگارِ میدانِ عتیق است که احیای آن بسیار ارزشمند است اما نه با این کالبد و اجزا. اصرار به ساختِ بدنه‌ی میدان را با این تاق‌های جناغی، آن هم با اسکلت فلزی، نمی‌فهمم؛ به‌خصوص که تا جایی که می‌دانم هیچ سندی مبنی بر این فرمِ جرز-و-دهانه و این تاق‌های دورتادورِ این میدان وجود ندارد. از این لحاظ بدنه‌سازیِ میدانِ عتیق، نوعی جعلِ تاریخی‌ست که البته به‌کارِ سرگشتگیِ آیندگان می‌آید برای تعیین زمان و دوره‌ی «پرافتخار»ِ ساختِ این پروژه!
علاوه‌براین، این برهوتِ بی‌سایه‌ای که «اکنون» ایجاد شده است، به‌چه‌کارِ این روزها و آینده‌ی ما و این شهر می‌آید، جز ارضای میلِ ارضانشدنی و بیمارگونِ ژایگناتیزمی که ریز-و-درشتِ پروژه‌های این مملکت را دچار کرده است؟ برهوتِ بی‌سایه‌ای که به‌واسطه‌ی وجودِ فضاهای زیرِ میدان، کاشتِ حتا یک نهالِ نازک را هم امکان‌ناپذیر کرده و بعید می‌دانم جذبه‌ی کافی را برای جذبِ مردم، به‌منظورِ حضورِ خودجوش (و نه فرمایشی و رسمی) در این «فضای شهری»، داشته باشد. خوش‌حال‌ام که اقلا منار و گنبدِ مسجدعلی و گنبد و مناره‌های مسجدجامع در دو سوی قطرِ میدان، پرسپکتیوهای بی‌پایان و غریبِ این میدان را کمی هویت و اندازه داده‌اند؛ اما این فضا، به‌لحاظِ کالبد و منظر،  برای منِ یکی از هزاران شهروندِ اصفهانی، هم‌چنان غریب و غریبه است.
خلاصه کنم: فضای شهریِ میدان عتیق در این مکانِ مشخص از ساختارِ تاریخیِ اصفهان، یک ایده یا خیال یا تصور است. این ایده، این جوهره را به‌نظرم می‌شد، و اجازه بدهید بگویم باید، به شکل‌های معاصرتر و اتفاقا اصیل‌تری ساخت. قوس جناغی با اسکلتِ آهنی در این زمانه «اصیل» نیست. به‌عبارتِ دیگر آن‌چه انجام شده، صرف‌نظر از ایده‌ی جسورانه و ارزشمندش، کالبدی‌ست محافظه‌کار با خلاقیتی ناچیز و هم‌چنان در بندِ قداستِ تاریخ.
با این‌همه اما بی‌تردید این مجموعه‌ی «عظیم»، دیر یا زود تاثیراتِ خود را بر همه‌ی جنبه‌های زندگیِ شهریِ اصفهان، به‌خصوص در محدوده‌‌ی مرکزیِ اصفهان خواهد گذاشت. امیدوارم حداقل در برنامه‌ریزیِ عملکردی و نحوه‌ی استفاده از این کالبد، از خلاقیت و بلند‌پروازیِ بیش‌تری استفاده شود تا این مجموعه، به‌جای تبدیل شدن به یک مجتمعِ تجاریِ «عظیم» با اجناسِ حقیرِ چین-و-ماچین، به جایگاهی درخورِ یک مجموعه‌ی شهریِ مرکزِ شهرِ اصفهان برسد. به‌نظرم تنها در این‌صورت می‌توانیم تحولاتِ اجتماعی/فرهنگیِ این محدوده و به‌تبعِ آن، احیایِ تدریجیِ بافتِ فرسوده‌ی اصفهان را انتظار داشته باشیم.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home