هربار
که از بیابان به شهر برمیگردم، بیابان با من است. بیابان با من میآید. بیابان در
من است تا چند روز. مدتی اگر به بیابان نروم، آن بیابانِ درونِ من، در من وسیع و
وسیعتر میشود و هرچه بیشتر طول بکشد، بیابانیتر میشوم. این وقتهاست که
بیابان میشود انگار استعارهای از رَحمِ مادر که برخی میگویند ما در ناخودآگاهمان
همواره میخواهیم به آن برگردیم تا در آن بیارامیم برای ابد.
January 07, 2014
يك دفتر شخصي در روزمرگی، شعر و معماري
عباس کاظمی. جامعه شناسی و زندگی روزمره
1 Comments:
در من ...امروز این وسعت عمیق را با پاهایم مزه مزه کردم من هم
Post a Comment
<< Home