خیابانهای تازه، بهخصوص آنها
که از بافتهای شهری میگذرند، پردههایی پنهان از زندگیِ واقعی یا زندگیِ عادیِ
شهری را عیان میکنند. این پردهها، از آنرو که متعمدانه و بهعبارتی، تصحیحشده
یا درواقع رسمی نیست، بهنظرم روایتی اصیل و واقعی از زندگیِ شهریست؛ مشخصن آن
بخش از زندگیِ شهری که زندگیِ خصوصی میخوانیم و بهواسطهی همین خصوصی بودن،
مطالعهی آن دشوار و پیچیده است. خیابانی از میانِ بافت میگذرد و گاه «خصوصی»ترین
سوراخسمبههای خانههای ما، ناگهان میافتد کنارِ خیابان: کمدهای اتاق خوابها؛
بوفهها و قفسههای اتاقهای پذیرایی؛ بخاریها؛ طاقچهها، توالتها و... کنارِ
خیابانِ نوظهوری در اصفهان، که خیابانِ مسجدسید را به خیابانِ میرداماد از میانِ
بافتِ محلهی قدیمیِ دربکوشک متصل میکند، قفسهای «بیرون» افتاده بود که چیزهایی
از اسباب و لوازمِ آرایش را در آن میشد دید. اینها، این «بیرونافتادهها» یا
«عیانشدهها»ی شهری، پردههایی از متروکهگی و وانهادگیهای شهریست.
خیابانی
که از میانِ یک بافتِ شهری میگذرد، حتا وقتی از روی یک شارعِ عام میگذرد، یکجور
زخم است. (اینجا از «زخم» مرادم آن بارِ نوستالژیک و رومانتیکش نیست.) بهمرور،
لبههای این زخم (بدنههای مخروبه و متروکهی خیابان) خود را ترمیم میکنند. در
خیابانهای نوظهورِ اصفهان، (فقط در محدودهی خیابانِ طالقانی تا فروغی (که محدودهی
خیلی وسیعی هم نیست) در عرضِ حدودِ 3 سال حدودِ 3 یا 4 خیابان ایجاد شد) شهرداری
شروع کرده است به سفید کردنِ بدنههای این خیابانها. آن پردهها و روایتهای
زندگیِ خصوصی، در زیرِ لفافی از سیمانسفیدِ تختهماله، بهسرعت پوشیده میشود. بهنظرم
بهخوبی میشد، و هنوز هم جاهایی میشود، که آن پردههای بیرونافتاده، با کمی
تمیزکاری یا حتا مختصری مرمت، روی بدنههای خیابانها بماند. البته روشن است که
هرکدامِ این پردهها، چون روی دیوارِ خانهایست، روزی بالاخره، وقتی که آن
ساختمان را خواستند بهسودای نوشدن تخریب کنند، از میان میرود؛ اما حالا تا آن
موقع، همین بیرونافتادههای حیوحاضر، هم آن کارکردِ «زیباسازی» را دارند و هم
مثلِ موزهای غیررسمی، روایتیست واقعی و اصیل از بخشی از سرگذشتِ شهرها و سرگذشتِ
شهریِ ما.January 12, 2017
يك دفتر شخصي در روزمرگی، شعر و معماري
عباس کاظمی. جامعه شناسی و زندگی روزمره
0 Comments:
Post a Comment
<< Home