پاییز است؟
انگار نه انگار!
این عصرها هم دست از دلِ من برنمیدارد.
انگار نه انگار پاییز است
این تپشِ تبِ تپنده در ضربانِ نبضِ ثانیهها
این طبلِ طنینِ رپرپهی دلهای متحد.
پاییز است؟
انگار نه انگار!
چشمها خون
دلها خون
«خونِ صبحگاه است گویی»
انگار نه انگار پاییز است
زرد نه
سرد نه
بیقرار
«میتپد دلِ خورشید» در قطرهقطرهها
های خون
های اشک.
پاییز است؟
نمیتواند
نباید
در این تب
در این بیقراریِ تپندهی آبستن
در این غریبِ داغِ عمومی
چه جای پاییز است؟
چه جای پاییز است؟
اصفهان.
4 آبان 01
0 Comments:
Post a Comment
<< Home