كوب
April 30, 2011
و این داستان پر آب چشم، هزارساله است (از نامهی رستم فرزند هرمزد به برادرش، در آستانهی جنگ با عمر سعد وقّاص):
چو با تخت منبر برابر کنند / همه نام بوبکر و عمّر کنند
تبه گردد این رنجهای دراز / نشیبی دراز است پیش فراز
نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر / ز اختر همه تازیان راست بهر
[...]
نه تخت و نه تاج و نه زرّینه کفش / نه گوهر نه افسر نه بر سر درفش
برنجد یکی دیگری بر خَورَد / به داد و به بخشش کسی ننگرد
[...]
ز پیمان بگردند و ز راستی / گرامی شود کژّی و کاستی
پیاده شود مردم جنگجوی / سوار آنکه لاف آرد و گفت وگوی
کشاورز جنگی شود بیهنر / نژاد و هنر کمتر آید به بر
رباید همی این ازان آن ازین / ز نفرین ندانند باز آفرین
نهانی بَتر زآشکارا شود / دل شاه چون سنگِ خارا شود
[...]
شود بندهی بیهنر شهریار / نژاد و بزرگی نیاید به کار
(گزیدۀ شاهنامه/ تصحیح و گزینش مصطفی جیحونی/ انتشارات شاهنامهپژوهی/ چاپ اول 1380)
چو با تخت منبر برابر کنند / همه نام بوبکر و عمّر کنند
تبه گردد این رنجهای دراز / نشیبی دراز است پیش فراز
نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر / ز اختر همه تازیان راست بهر
[...]
نه تخت و نه تاج و نه زرّینه کفش / نه گوهر نه افسر نه بر سر درفش
برنجد یکی دیگری بر خَورَد / به داد و به بخشش کسی ننگرد
[...]
ز پیمان بگردند و ز راستی / گرامی شود کژّی و کاستی
پیاده شود مردم جنگجوی / سوار آنکه لاف آرد و گفت وگوی
کشاورز جنگی شود بیهنر / نژاد و هنر کمتر آید به بر
رباید همی این ازان آن ازین / ز نفرین ندانند باز آفرین
نهانی بَتر زآشکارا شود / دل شاه چون سنگِ خارا شود
[...]
شود بندهی بیهنر شهریار / نژاد و بزرگی نیاید به کار
(گزیدۀ شاهنامه/ تصحیح و گزینش مصطفی جیحونی/ انتشارات شاهنامهپژوهی/ چاپ اول 1380)
April 26, 2011
April 20, 2011
April 18, 2011
April 17, 2011
ایده ای برای یک کار به اصطلاح کانسپچوال شهری: یک دوربین در تونل متروی اصفهان نصب شود که هم زمان در مانیتورهای ال سی دی عظیمی، روی مسیر مترو با فواصل یک کیلومتری، آن چه را در این تونل های تاریک و پنهان لعنتی می گذرد، پخش کند