July 29, 2010

معمولا، شاید همیشه، عکس آدمی را که می‌بینم، بخصوص آدمی را که از نزدیک نشناسم، به پشت‌زمینه‌اش بیش‌تر توجه و تماشا می‌کنم، هرچه‌قدر هم کادر عکس بسته باشد یا پشت‌زمینه‌اش تیره و تار باشد. پشت‌زمینه‌ها دنیای دیگری‌ست.

جشن تولد گرفتن، کار مضحکی‌ست و مضحک‌ترین کار جهان، جشن تولد گرفتن برای خود است.

July 25, 2010

وقت گذرانی در تهران

July 24, 2010

مراسم تدفين

در سردخانه، شهيدان بخار مي‌شوند.
آبايي
نازلي
وارتان
مرتضا
خسرو
...
صفِ بي‌پايانِ هزاران هزار كه در سپيده‌دمان تيرباران شده‌اند.

صبحِ سردي‌ست در دامنه‌هايِ دماوند.
بر گورِ تازه‌اي، رويِ تكه‌اي مقوا نامِ كسي را نوشته‌اند:
رديفِ 60. شماره‌ي 15. تيرباران. 21 تيرماه 1360.
و گورهاي بي‌نامُ نشان، تاريخ سال‌هاي پشتِ هم دارد.

جنازه‌ي شاعر را به سردخانه مي‌آورند.
- شاعر! شعري بخوان! هرچه باشد.
شاعر سكوت كرده است.
- هرچه باشد.
- "هرگز از مرگ نهراسيده‌ام."
هر جنازه شعري مي‌خوانَد.
هر جنازه، با چندين گلوله در سينه، سرودي مي‌خواند.

شاعر سكوت كرده است.
صدايشان مي‌آيد كه مي‌آيند شاعر را ببرند.
وارتان هنوز سخن نگفته است.
ديگران هم سكوت كرده‌اند تا شاعري كه آن‌ها را سروده است، تشييع شود.
"هر سپيده، با صداي هماواز دوازده گلوله سوراخ مي‌شود."
جنازه‌ها در بيابان بخار مي‌شوند.
تمام سردخانه‌هايِ جهان هم تابِ اين همه را ندارد.

مرداد 79

July 20, 2010

معماری رشته‌ی فوق‌العاده‌ای‌ست اما به‌قول علی‌اکبر صارمی در این کتاب خاطرات‌اش: «شهرسازی یعنی خط خطی‌ و زخمی‌کردن کره‌ی زمین و معماری یعنی ناخنک‌زدن به ‌طبیعت و کندن یادگاری بر تنه‌ی درختی کهنسال که «حیات» نام دارد.»
کاش نمی‌ساختیم که هر ساختن آدمی، خراب کردن طبیعت است. این را بخصوص وقتی که در سایت و طبیعت بکری طراحی می‌کنم، مدام با خودم زمزمه می‌کنم. معمار و شهرساز خوب، آن کسی‌ست که بتواند تشخیص دهد و مهم‌تر از آن، بتواند کارفرمایش را مجاب کند که کی و کجا نسازد

July 15, 2010

حضرت آقای «دکتر محمد نقی‌زاده»، در مقاله‌ی «تاملی در زیبایی سیمای میدان نقش‌جهان» (والبته منظور حضرت‌شان از «سیما» همان منظر باشد)، پس از آن‌که سیر تا پیاز میدان را یک‌سره به برداشتی دینی، آن هم منحصرا از نوع شیعیِ آن تقلیل داده‌اند، چون به کاخِ عالی‌قاپو رسیده‌اند مرقوم می‌فرمایند: «استقرار عالی‌قاپو در غرب میدان را می‌توان دلیلی بر تاکید زیرکانه‌ی طرّاح میدان برای نمایش افول قدرت مادّی و دنیایی (و غروب آن) دانست». برداشت دینیِ این آقای دکترِ شهرسازی و گویا استاد دانشگاه آزاد، حتا ریتم جرز و دهانه‌ی بدنه‌ی میدان را هم چنین تفسیر می‌کند: «قابِ بازشو [!] مغازه‌ها و ایوان فراز آن‌ها که ده‌ها بار تکرار می‌شده‌اند [می‌شده‌اند یا می‌شوند؟!]، جلوه و یادآوری از «ذکر» بوده‌اند. «ذکر» (یا تکرار عبارات یا کلماتی مقدّس) اگرچه شاید با تفکر مادّی‌گرایان خسته‌کننده جلوه کند [؟!]، اما در تفکّر متألّهین، اذکار با همه‌ی معانی معنوی و باطنی خویش، واجد ارزش و زیبا هستند.» بعد هم در پاورقیِ این مقاله‌ی «تخصصی»، تعداد «تسبیحات حضرت فاطمه» را آورده‌اند و یاد‌آور شده‌اند که «ختم آن، در مواضع متعدّدی از جمله پس از نمازها و به هنگام خواب توصیه شده است.» این مقاله در «ماهنامه‌ی فنی-تخصصی»ِ دانش نما منتشر شده که این شماره‌اش یکی از ضعیف‌ترین شماره‌های این مجله است، از طرح جلد تا ویرایش و محتوا. بیش از 80درصد مطالب مجله قبلا در مجلات دیگر و حتا در شماره‌های دیگر همین مجله منتشر شده که از آن‌جمله است متن سخن‌رانی «محقق و اندیشمند فرزانه» (!)، دکتر الهی قمشه‌ای و «متن کامل سخن‌رانی آقای دکتر حداد عادل»

July 11, 2010

دو شعر در اثر

July 10, 2010

سُهر که می روم، به هیچ چیز فکر نمی کنم. بخصوص عصرها که می رویم تا شب بمانیم و وقت غروب به بیابان می زنیم

تار وپود و هنوز... خاطرات معماری علی اکبر صارمی ، به گمانم اولین خاطرات خودنوشت یک معمار ایرانی باشد

July 07, 2010

اما گویا درست شد!! گوشه ای از پیکربندی وبلاگ را انگولک فرموده بودیم نادانسته

سیستم نظرنویسی این وبلاگ گویا مشکلی دارد. در آزمایش خودم با عنوان ناشناس، این عبارت مسخره می آید که «نظر شما ذخیره می شود و پس از تایید صاحب وبلاگ منتشر می شود». درصورتی که من اصلا از این عادت ها ندارم

July 01, 2010

دندان پزشکی گویا ابزارمندترین کار آدمی ست. شیخ ما گفت روزی که رفته بود دندان پزشکی