كوب
August 29, 2009
خانم! آقا! یکی که صداش می رسد به آقای محمدرضا جودت عزیز بگوید شما را به خدا یک ویراستار برای مجله ی ما (معماری ایران) بگیرید. حیف از این مطالب خوب اما با نثر و ترجمه های وحشت ناک، وحشت ناک، وحشت ناک
August 28, 2009
اعتراف میکنم- 1
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم
که کیهان
که کیهان
که کیهان
کثیفترین کاغذ کیهان است.
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم
که این همه ک، صدای سایش دندانها و فک من است.
شهریور 88
اعتراف میکنم- 2
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم
که اینهمه ظلم جهان کارِ من است
که ظلم اصلا کسب وُ کار من است.
اعتراف میکنم
که ظلم وُ فتنه وُ انحراف وُ فساد وُ هرچه بگویید در جهان از سرِ من است.
اعتراف میکنم
که من اصلا تمام توطئه وُ مخمل وُ تقلب وُ تشویشِ اذهان وُ براندازیام.
اعتراف میکنم
که من خَسَم
نه خشم
که من خَسَم
خاشاکم.
اعتراف میکنم
که منم: اُمِّ فساد
که من مادر وُ پدر وُ فرزند فسادم. اعتراف میکنم
که من همه چیزِ فسادم. اعتراف میکنم
که من همه چیزم فساد است. اعتراف میکنم
که من فساد همه چیزم. اعتراف میکنم
که من فساد بیهمه چیزم. اعتراف میکنم
اعتراف میکنم
که من خود فسادم
که من تخم فسادم
که من خودم فساد خودم
که من عین فسادم
که من فساد خودم
که من خودم فساد شمایم
شمای فاسد و فساد شما منید. اعتراف میکنم
شما منید اگر فاسدید.
اعتراف میکنم
که من با تمام ظلم وُ جور وُ فتنهی جهان، تمام کیهان را به گُه کشیدهام
اعتراف میکنم
که شب البته سپید سپید است
مثل روی شما،
و روز سیاه سیاه است
مثل روی من.
شهریور 88
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم
که کیهان
که کیهان
که کیهان
کثیفترین کاغذ کیهان است.
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم
که این همه ک، صدای سایش دندانها و فک من است.
شهریور 88
اعتراف میکنم- 2
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم
که اینهمه ظلم جهان کارِ من است
که ظلم اصلا کسب وُ کار من است.
اعتراف میکنم
که ظلم وُ فتنه وُ انحراف وُ فساد وُ هرچه بگویید در جهان از سرِ من است.
اعتراف میکنم
که من اصلا تمام توطئه وُ مخمل وُ تقلب وُ تشویشِ اذهان وُ براندازیام.
اعتراف میکنم
که من خَسَم
نه خشم
که من خَسَم
خاشاکم.
اعتراف میکنم
که منم: اُمِّ فساد
که من مادر وُ پدر وُ فرزند فسادم. اعتراف میکنم
که من همه چیزِ فسادم. اعتراف میکنم
که من همه چیزم فساد است. اعتراف میکنم
که من فساد همه چیزم. اعتراف میکنم
که من فساد بیهمه چیزم. اعتراف میکنم
اعتراف میکنم
که من خود فسادم
که من تخم فسادم
که من خودم فساد خودم
که من عین فسادم
که من فساد خودم
که من خودم فساد شمایم
شمای فاسد و فساد شما منید. اعتراف میکنم
شما منید اگر فاسدید.
اعتراف میکنم
که من با تمام ظلم وُ جور وُ فتنهی جهان، تمام کیهان را به گُه کشیدهام
اعتراف میکنم
که شب البته سپید سپید است
مثل روی شما،
و روز سیاه سیاه است
مثل روی من.
شهریور 88
August 27, 2009
کیان تاجبخش/ آرمانِ شهر. فضا، هویت و قدرت در اندیشه اجتماعی معاصر/ ترجمه ی افشین خاکباز/ نشر نی
و در این جا
و در این جا
August 26, 2009
August 25, 2009
اخبار گورهای بی نام و نشان در بهشت زهرا و تصاویری که از آن ها منتشر شده است مرا به یاد گورهای خاوران انداخت در هنگام "افتتاح" آن گورستان در سال 60. نمک به زخم نمی خواهم بزنم اما در همان سال های نخست وزیری میرحسین موسوی و رییس مجلسی هاشمی رفسنجانی و رییس جمهوری علی خامنه ای
August 23, 2009
August 20, 2009
مقاله ی "فضای خانوادگی" در مجله ی معمار چاپ شد اما متاسفانه با تغییراتی که مهم ترینش در عنوان است.عنوان مقاله بود: فضای خانوادگی یا دیوانه از قفس پرید. با زیر تیتر: تاملاتی درباره ی فضای عمومی در اصفهان. یک پیشانی نوشت هم داشت به این عبارت که "شهر در امن و امان است". دوستان عنوان را نوشته اند: فضای عمومی در اصفهان، شهر در امن و امان است. ! انگار که من خواسته ام در این مقاله ی چند صفحه ای، تکلیف فضای عمومی را در اصفهان روشن کنم. عنوانی که آن ها نوشته اند، درست از زمره ی آن عناوینی ست که همیشه از آن ها حذر کرده ام. علاوه بر این، تصاویر مقاله ارتباط مستقیم داشت با مطالب که آن ها را هم صفحه آرای محترم هرجور میلش کشیده چیده است
August 14, 2009
به بیابان پناه میبرم
از خیابانهای این شهر.
در من بیابانیست
در من که در خیابانها، گاز اشکآور وُ باتون وُ دروغ میگزدم
در من که در این خیابانم
بیابانیست.
خیابانیست
این خیابان
بیابانیست
خالی وُ کور از شیشههای شکسته
مهدود گاز اشکآور
آجر
پارههای سنگ
مرگ.
این خیابان در من ادامه دارد
خیابانی که امروز 13 کشته داشت.
مرگ در خیابان است
من در خیابانم
در من بیابانیست که به آن پناه میبرم از مویههای دوردست
چه مویهای!
چه مویهای!
کیست؟
چرا گریه میکنند؟
در من بیابانیست
در من بیابانیست.
تیر 88
«کف خیابان»
سید دروغ نگو!
بیا کف خیابان ببین دمار از ما درآوردهاند
دمار ما را درآوردهاند کف خیابان
دمار از روزگار ما درآوردهاند.
سید دروغ نگو!
ما آمدیم کف خیابان در سکوت
آنها آمدند عربدهجو وُ دمار ما را از ما وُ روزگارِ ما درآوردند همین جا
همینجا کف خیابان.
سید دروغ نگو!
چیزی نمانده برایمان جز همین کف خیابانهای داغ وُ سکوت وُ یک ذره دماری که از دماغمان وُ روزگارمان درمیآورند
در میآورید
درآوردهاید.
از خیابانهای این شهر.
در من بیابانیست
در من که در خیابانها، گاز اشکآور وُ باتون وُ دروغ میگزدم
در من که در این خیابانم
بیابانیست.
خیابانیست
این خیابان
بیابانیست
خالی وُ کور از شیشههای شکسته
مهدود گاز اشکآور
آجر
پارههای سنگ
مرگ.
این خیابان در من ادامه دارد
خیابانی که امروز 13 کشته داشت.
مرگ در خیابان است
من در خیابانم
در من بیابانیست که به آن پناه میبرم از مویههای دوردست
چه مویهای!
چه مویهای!
کیست؟
چرا گریه میکنند؟
در من بیابانیست
در من بیابانیست.
تیر 88
«کف خیابان»
سید دروغ نگو!
بیا کف خیابان ببین دمار از ما درآوردهاند
دمار ما را درآوردهاند کف خیابان
دمار از روزگار ما درآوردهاند.
سید دروغ نگو!
ما آمدیم کف خیابان در سکوت
آنها آمدند عربدهجو وُ دمار ما را از ما وُ روزگارِ ما درآوردند همین جا
همینجا کف خیابان.
سید دروغ نگو!
چیزی نمانده برایمان جز همین کف خیابانهای داغ وُ سکوت وُ یک ذره دماری که از دماغمان وُ روزگارمان درمیآورند
در میآورید
درآوردهاید.
تیر 88
August 10, 2009
August 08, 2009
قاضی مرتضوی، احمد جنتی، محمود احمدی نژاد، علی خامنه ای، شیخ محمد یزدی، مصباح یزدی، ... دمپایی و لباس خواب، تله ویزیون سونی، پاناسونیک، پارس